ادامه دفتر چهارم، یا شاید پنجم..

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شصت و نه

خب وسط حساسیت و عزاداری ها، من کماکان جنس دوم میخونم و خوبه. بعد باید برم خونه و... باید امتحان توشهری بدم. باید چمدوت ببندم... و باید برم دانشگاه؛ یک سال تحصیلی جدید رو شروع کنم. بازم احساس غریبیه :)

 

چند روز پیش مسئله ای پیش اومده بود و‌ من با حالت عصبی ای گریه میکردم. قطعا اینکه همون موقع پریود شده بودم بی تاثیر نبود. یکم بعدش واقعا درک‌ نمیکردم چرا اونقد عصبی؟ ولی خب قبول کرد گفت باشه فقط گریه نکن :( من دوست ندارم گریه م وسیله باشه. البته گریه وسیله نبود، چون حرف زدیم و فک کنم حرفام وسیله بودن. اما بازم باید خودمو اصلاح کنم. سعی کنم اشکم اینقد دم مشکم نباشه دیگه  :/ ولی کاش وقتی من اونقد عصبیم راجع به این مسائل حرف نزنیم.

الانم نشستم توو خونه خاله‌ام دارم با چنگال شله زرد میخورم :))

الانم نشستم 

  • ۹۸/۰۶/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی