+یادته قبلا میگفتی میترسی باهام حرف بزنی؟ یادته میگفتی نمیتونی حرف بزنی؟ الان هم نمیتونی؟
الان میتونم. ولی بعضی وقتا خیلی دوست دارم بدونم چرا مجبور بودی اونقدر باهام بد باشی. الان خیلی چیزهایی رو دارم که همین شش ماه پیش آرزوی خیلی محال بودن برام. ولی واقعا دوست دارم بدونم چرا باید آرزوی محال میبودن؟ چرا باید اونقدر ناامید و ناراحت میشدم؟ چرا باید غصه میخوردم؟ چرا ذوقم باید برای بهترین روزهای زندگیم اینقدر کم میشد که سریع بگذرونمشون؟
میدونم برای این سوالها جوابی نداری.
امشب پستهای قبلیم رو خوندم. خیلی از اتفاقات بد دیگه یادم نمیاد. یادمه توی بدترین شرایطم پارسال، فقط و فقط به این فکر میکردم که اون روزها قراره بگذرن و تموم بشن. فقط یادمه به خودم میگفتم که وقتی گذشت فراموش نکنم که چه سختیای رو گذروندم. چقدر فشار و استرس و ناراحتی.
- ۰۰/۰۷/۰۸