ادامه دفتر چهارم، یا شاید پنجم..

آخرین مطالب
  • ۲
  • ۰

شصت و پنج

نمیدونم چرا بحث با این بچه ها عصبیم میکنه 

یه عده ای که چند تاشون ازدواج کردن، خونه دارن یا از بیکاری میرن دانشگاه آزاد که فقط مدرک بگیرن، یا کار میکنن

حالا من چی؟ بیست روز دیگه باید برم تهران به ۱۹ تا واحد پاره‌کننده‌ام برسم.

به من میگن به نظرشون سادگی اینقدرم خوب نیست و کلا دل زنا و دخترا و ارایش و این چیزا خوشه!! میگن بد نمیشه اگه منم بینیمو عمل کنن. یکیشون میگقت شک کرده من دوجنسه‌م چون ارایش اینا نمیکنم! میگم دغدغه هامون فرق میکنه، مسخره میکنن. اقا من یک بار برای عروسی رفتم آرایشگاه و بعد از دیدن قیافه ی خودم توو آینه تا چند ساعت ناراحت بودم! هرچی هم میگفتن خیلی خوب شدی و خوشگل شدی و فلان و بیسار تاثیر نداشت چون ادم توو اینه رو دوست نداشتم‌. حالا شما به من میگین برم موو رنگ کتم و دماغ عمل کنم؟؟

 

اقا اصلا من بیکار نیستم بشینم توو خونه برای تنوع ایجاد کردن قیافه خودمو عوض کنم. نه اینکه راضی باشم از خودم ها، ولی تغییرش رو نمیتونم تحمل کنم! تازه چرا پولی که میتونم بدم کتاب بخرم رو باید بدم موو رنگ کنم؟!

 

 

ناراحت شدم. کاش منم بهشون بگم که رژی که میزنن اصلا بهشون نمیاد یا ناخونی که میکارن مثل بیلچه‌س! ولی نمیگم چون به من چه!

خوبه جنس دوم خوندم و میدونم چه فعل و انفعالاتی در خانواده و جامعه رخ داده و میده که اینا الان اینجورین. :/

باز خوشحالم آدم‌های مهم زندگی من سادگی من رو امتیازم میدونن و تحسین میکنن! قطعا نظر اونا خیلی مهم ‌تره، چپن خودشون هم آدمای مهم تر، پخته تر، و کلا کتابخونی هستن.

 

+یکی از همین دوستان تعریف میکرد میگفت یه اقایی میخواد خانومش رو طلاق بده چون بهش گفته دماغتو عمل کن دختره گفته نمیخوام

بعد من گفتم خب نمیخواد چه کاریه اخه

گفت نه اخه دوست داره مثلا بگه زنم دماغشو عمل کرده.(خیلی طبیعی گفت این حرفو، خیلی معقول بود براش همیچن خواسته ای.)

من داشتم دیوونه میشدم.

 

به چی این مردم امید داریم که اصلاح بشه اخه :/

  • ۹۸/۰۶/۱۱

نظرات (۳)

مشابه این خاطره رو منم دارم که برای یه مهمونی رفتم آرایشگاه و این‌قدر مالیده‌بود برام که خودم گم شده‌بودم. بعد مهمونی وقتی بیشتر آرایشم رو پاک کردم تازه رسیدم به خودم و اون مدل آرایشی که دوست دارم...

پاسخ:
اوهوم.

  یعنی پاراگراف سوم نشون دهنده ی اوج فهم و درک نویسنده ست. واقعا آفرین داره....!

پاسخ:
ممنونم.

آخ آخ:)) منم همینطورم. البته تاحالا هیچ وقت آرایش نکردم ولی واقعا فکر میکنم خیلی مضحک میشم اگه همچین کاری کنم:)) حتی دامن و چه میدونم پیرهن یا بدتر از اون گوشواره و النگو اینام به نظرم بهم نمیاد و مضحک میشم:)))

ولی خب یه کاری که مدام لازم باشه انجام بدمش برای اصطلاحا قشنگ و مرتب به نظر اومدن رو نمی تونم انجام بدم واقعا،:)) مثلا با پشمام که زیادم هستن اتفاقا، کاملا اوکیم و چرا باید خودمو بیخود اذیت کنم واقعا؟ یا مثلا مامانم و دوستام اینا می گفتن قبل دانشگاه ابروهامو بردارم یا مرتب کنم حداقل که بعدش ضایع میشه ولی از اونجایی که کشش هر هفته انجام دادنشو ندارم بیخیالش شدم:)) وقتی از اول همین بوده، چه اشکالی داره بذارم همین باشه؟ وقتی راحت باهاش.

وای آره واقعا:)) خیلی خوبه همین:) منم یه سری از سروش(دوست صمیمی و کراشم:)) پرسیدم از کدوم جنبه ی من بیشتر خوشش میاد، گفت سادگیم و خودم بودنم در ارتباطم با دیگران. اینکه بخاطر خوش اومدن کسی کاری که دوست ندارم رو انجام نمیدم

و اینکه کلا میفهمم چی میگی. من دقیقا ۱۵ سال با ادمای این چنینی احاطه شده بودم و دقیقا بخاطر همین هیچ دوستی نداشتم و عمیقا فکر میکردم مشکل از منه:))) مثلا در حدی بود که از ۱۱، ۱۲ سالگی می گفتن کی ۱۵ سالمون میشه مثلا دماغمونو عمل کنیم:/ :)) و بعد ۱۵ سالگی هم ۳، ۴ تا بیشتر دوست مهم پخته ی کتابخون پیدا نکردم ولی به نظرم واقعا ارزششو داشت:))

+اصلاح نمیشن واقعا...

پاسخ:
اره دیگه ادم باید خودش باشه. حالا یکی دوست دارع پشماشو بزنه یکی هم دوست نداره میگه چه کاریه‌. زندگی شخصیه اینا واقعا به کسی ربطی ندارع
تنها چیزی که خیلی ارزشمنده اینه که خودت باشی :)

من همون ۳-۴ تا رو هم پیدا نکردم :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی