ادامه دفتر چهارم، یا شاید پنجم..

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

گفته بودم گلوم درد میکرد، خب؟ از آلودگی بود. دیروز بیرون نرفتم خوب شد. شیر و مایعات و شلغم هم خوردم البته! :)

بعد اینکه امروز تعطیل شد امتحان ندادم :)) دیشب رو به یمن تعطیل شدن امروز جشن گرفتم و دو تا فیلم دیدم! 

امروزم صبح پاشدم اومدم اینجا درس خوندیم و گزارش کارمو کامل کردم... و زمان که چقدر سریع گذشته تا الان!

همین دیگه

الان زرافه خوابه. منتظرم پاشه منو ببره، یا خودم برم اگه خیلی دیر نشده باشه.

  • ۹۸/۰۹/۰۹

نظرات (۱)

چقددددر خوبه وقتی امتحان کنسل میشه :)))

من پارسال برای امتحان کیمیا استرس داشتم. شبش خیلی خیلی کم برف بارید. اینجا مردم ۱۰ سال میشد برف ندیده بودن. همه میگفتن فردا تعطیل میشه. دیگه من یک چشمم به کتاب بود و یک چشمم به ایمیل که بگن فردا تعطیل است. آخرش هم قرار شد دانشگاه با تاخیر، ساعت ۱۱ باز بشه. من ساعت ۱۲ امتحان داشتم XD اینقدر عصبانی بودم که نگو :) 

پاسخ:
عزیزم :)))))))
حالا البته امتحان من افتاد ۲شنبه، بالاخره امتحان میدم یه روزی 😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی