ادامه دفتر چهارم، یا شاید پنجم..

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

خب به عنوان که هیچ ربطی نداره. امروز روز خوبی نبود، روز روو اعصابی بود بیشتر 

دوستمون با دوست پسرش کات کرده و بعد از کات کردن تمام ویژگی های بد پسره رو گفته برای ما ، بعد دوباره برگشتن به هم. بعد حالا دوستمون انتظار داره ما این آقا را دوست داشته باشیم و بهش احترام بذاریم.اونم کجا؟ مخصوصا جلو آقای الف! حالا ما چی؟ ما نه این الف برامون مهمه نه اون الف؛ صرفا حرفمونو زدیم و مسخره‌بازیمونو کردیم. ایشون ناراحت شده، اس ام اس داده و مارو توو تین شرایط بغرنج که چند روز پر استرس بودیم و بدنمون معلوم نیست چشه و اینا... به هم ریخته. ما چیکار کردیم؟ صبر کردیم اروم شدیم، بهش پیام دادیم عذر خواهی کردیم. ولی واقعا هنوز هم نه این الف برامون مهمه نه اون یکی.

(نمیدونم چرا جمع نوشتم.)

 

بعدم که اومدم بخوابم ولی نتونستم واقعاً.

 

 

بعدا شاید بیام ببشتر بنویسم. 

  • ۹۸/۱۰/۱۰

نظرات (۱)

که من «در» ترک پیمانه

پاسخ:
اصلاح شد
ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی