این روزها حال خوبی ندارم. قلبم جابهجا درد میگیرد... حال خوبی ندارم.
دوست دارم به آدمها بگویم قدر کسانی که دوستشتان دارند را بدانند ولی خودم ندانستهام. خودم خیلی کارهای ناشایست کردم و خیلی کارهای شایسته انجام ندادهام. من هیچ صلاحیتی برای تصمیمگیری ندارم. قهرمان جنایت و مکافات هم نیستم که مردم را به سزای اعمالشان برسانم.
ماندهام با تن بیمار و روانی مریض، در حال بازخواست و سرزنش خودم.
نمیدانم چهکار میشود کرد؟
- ۹۹/۰۴/۲۴